قلبم از این جمله بدرد آمده !!
»» استاندار تهران گفت: باید فرهنگ پول‌ندادن به گدا در استان تهران نهادینه شود««
ظاهر ماجرا درست بنظر می آید و در شرایط وجود گدانماهای حرفه ای و حتی خارجی ضروری بنظر می رسد
اما باطن ماجرا را که بنگری دردی وحشتناک تمام قلبت را فرا میگیرد
جامعه ای که در آن دست های انسانهایی ناتوان دراز است و ما بی توجه و حتی با نگاه های خشم آلود از کنار آنان می گذریم
مردی از مریضی بچه اش می گوید و پول درمانی که ندارد
زنی از خرج رفع گرسنگی امشب کودکانش که ندارد
و پیرمردی با یک پا که تنها دست خود را دراز کرده و حتی یارای سخن گفتن ندارد
و ما همچنان بی تفاوت و با سرعت از کنار آنان رد می شویم و به این بی توجهی افتخار نیز می کنیم!!
مانند ربات های آهنی
مانند حیوانات بی زبان وحشی
مانند موجودات دل سنگ شده
مانند ناشنوا ها و کور های شقی !
ما را چه میشود؟ آیا براستی از این تهدید خطرناک تر برای اجتماع انسانها و انسانیت اجتماع ما وجود دارد ؟
آیا این راه حل براستی راه را می نمایاند یا چاه را ؟ !!
آیا نمی توان بجای بستن دروازه محبت و مهربانی و دلسوزی دلهای خود دروازه ورود متکدیان فقیر نما را به شهر خود ببندیم ؟
کدام هزینه بیشتری دارد ؟
دلم درد می کند از این جمله !
»> استاندار تهران گفت: باید فرهنگ پول‌ندادن به گدا در استان تهران نهادینه شود««
نویسنده : سید علی موسوی نژاد
